من همان هستم که نبودم ومیخواستی باشم
همان که نبودنش خللی ایجاد نمی کرد
حتی هیچ کس نبودنش را حس نمی کرد
اما تو خواستی باشم
بااینکه نیازی به من نداشتی
من همانم
همان که به اراده ی تو هستم وبه اراده ی تو بزرگ شدم
به اراده ی تو هنوز زنده ام و نفس می کشم
من هستم و به اراده ی تو نعمت های زیادی دارم
هستم و به اراده ی تو میمیرم و به سمتت بازمی گردم
می دانم دوستم داشتی که خواستی باشم
وگرنه خلقم نمیکردی!
حالا من همانم فقط کمی گناه به من اضافه شده
گناهانم را که ببخشی همان می شوم !
همان که دوستش داشتی
همان که دوست داشتی باشد...
پس دوستم بدار مثل همان روزهای اول خلقتم ...
همان روزها که خواستی باشم ...