به وقت اردیبهشت

من همه تو ، تو همه تو ، او همه تو ، ما همه تو...

به وقت اردیبهشت

من همه تو ، تو همه تو ، او همه تو ، ما همه تو...

به وقت اردیبهشت

*هو الانیـــــــس*

پروردگارت نه رهایت کرده و نه تو را فراموش کرده...

(سوره ی ضحی آیه ی 3)

الحمدلله


من بودم و چشمان تو ... نه آتشی و نه گلی









مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۶ مهر ۹۴، ۱۷:۱۶ - فاطمه نظری
    عاالی
نویسندگان

۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

آیات بهار



 هیچ گاه نفهمیدم

چه درگوش زمین نجوا می کنی

که یکباره سبز می شود

از عطر دلنشین صدایت

و درختان پیر و خشک

می خندند و شکوفه می دهند از شادی شنیدن کلامت

و سر هر شاخه ی درختی گنجشکی آشیانه می سازد برای  تا ابد ماندن

نمی دانم چه درگوش زمین نجوا می کنی

اما می دانم هر سال بهار

 زمین  روح می گیرد و عاشق میشود
  • ۱
  • ۰

قاصدک

دلم تنگ شده است برایت

و من قاصد دل تنگی هایم را هرروز به سمتت روانه می کنم ...

من

در باغچه ی حیاط پشتی

تنها قاصدک کاشته ام

باغبان می گفت فصل روییدن قاصدک ها بهار است

اما من بارها در پاییز دلتنگی هایم

قاصدک کاشته ا م

حالا تمام باغچه از قاصدک ها سفید پوش شده

و من هر قاصدک را به امیدتو به دست های مهربان باد می سپارم
  • ۱
  • ۰

آبی ترین آبی

هیچ آبی در جهان وجود ندارد


برای رسم احساسم


بارها تمام آبی های جهان را امتحان کرده ام


و از تمام نقاش های جهان پرسیده ام


اما هیچ کدام نمی دانستند ...


تو


آبی ترین حس خوشبختی هستی


که دیوارهای تاریک وجودم را رنگ زدی


و در میان تمام تاریکی ها دست هایم را


گرفتی و من را به نور  نشان دادی


و من را با نور آشنا کردی


تو آبی ترین حضوری که درمیان سرمای تنهایی


آسمان را به من هدیه دادی

  • ۱
  • ۰

ریاضیات

خسته ام

از تمام معادلات مرده و بی روح ...

من تمام ریاضیات را انکار می کنم

وقتی هیچ عددی نمی تواند بگوید چقدر دوستت دارم

من تمام توابع را انکار می کنم

وقتی هیچ تابعی نمی تواند رابطه ی من را با تو بیان کند

من هیچ منحنی ایی را دوست ندارم

وقتی هیچ منحنی در جهان نمی تواند احساسم را در مورد تو رسم کند

من تمام اشکال هندسی را کنار می گذارم

وقتی نه دایره ها می توانند محیطی را بین من و تو رسم کنند 

 و نه هیچ دوضلعی در جهان وجود دارد که من را به تو وصل کند