من را به دیگری واگذاری ؟! آن وقت چه کسی با من مهربانی می کند؟ چه کسی اشک های روی گونه ام را با مهربانی پاک می کند؟
چه کسی هرروز حالم را می پرسد؟ چه کسی وقتی تمام دنیا به من هجوم آورده پناهم می دهد و من را پیش خودش پنهان می کند! چه
کسی وقتی ناامیدی تمام دنیایم را فرا می گیرد نقشه های فراوانی برای خوشحال کردنم می کشد؟ چه کسی ابرها را جمع می کند
و باران را می فرستد وقطره ای را به روی صورتم می زند تا فقط لبخند بزنم ... وقتی با عجله میان مردم گم می شوم چه کسی به
دنبالم می گردد! وقتی تمام آنهایی که به جای تو بهشان امید بسته بودم من را تنها می گذارند چه کسی آرامم می کند!
وقتی در اعماق شب تمام وجودم را ترس فرا گرفته چه کسی تا صبح از محبت هایش برایم می گوید تا خواب روم ... وقتی تمام وجودم را گناه
می گیرد چه کسی برایم آن ها را پاک می کند و از "غفار "بودنش می گوید... وقتی تمام وجودم را تنهایی فرا می گیرد چه کسی نزدم
می آید و از "مونس" بودنش می گوید...
نه خودت هم می دانی هیچ کس مانند تو نمی شود ! اگر من را به دیگری واگذاری خودت هم میدانی طاقت نمی آورم ...
با تمام وجودم تو را صدا می زنم ... من تو را می خواهم ... خدایم را ...
پ.ن: و الی غیرک فلا تکلنی ...
و من را به غیر خودت وامگذار ...
- ۹۳/۰۷/۱۴