و تو خواستی همدم من شوی ... چه شیرین است این قصه ... باز هم برایم بگو از دوست داشتن هایت ... از نزدیک بودنت ...
از اینکه گفتی همه را می بخشی ... بگو برایم ... از همان قصه هایی که شیرین ترین قصه هاست از اینکه شنیده ام موسای پیامبر را سرزنش
کردی که چرا به درخواست فرعون و کمک خواستنش در هنگام غرق شدن بی توجه بودی ! و سوگند خوردی اگر تو را خوانده بود پاسخش می دادی ! ..
و موسی از بخشش و رحمت تو حیران شد ...و تو در جواب تعجبش گفتی تو خلقش نکردی اگر مخلوق تو بود تو نیز چنین می کردی!* ...
برایم بگو از اینکه به عیسی فرمودی تا کی منتظر بندگانم بمانم !**... بگو از آن حدیث زیبا که پیامبردوست داشتنیت برایمان گفت که ***هرروز بنده
ات را یاد می کنی ... برایم بگو از نام های شگفت انگیزت که هریک از دیگری زیباترند ....نه نام هایی که هر کدام در زیبایی زیباترینند ... و گفتی با هرکدام که دوست داشتم صدایت بزنم .... بگو برایم از اینکه دعوت آسمان با همه ی بزرگی وپاکی اش و زمین باهمه تواضع و گستردگی اش را رد کردی و قلب کوچک بنده ی مومنت را جایگاه خودت انتخاب کردی ! ... چه خوشبخت است بنده ی مومن تو ! خدایش با تمام بزرگی اش آسمان و زمین را رها می کند و در قلبش جای میگیرد!****...
بگو برایم که دنیا عجیب فراموشی می آورد ... ومن عجیب فراموش کار شده ام ...
بگو برایم از آغاز ... از آن عهدی که بین من و تو بود ... بگو برایم که من دلتنگ روزهای خوش بودن کنار تو
هستم ... روزهایی که دنیا بین ما نبود ... روز هایی که فراموشکار نشده بودم !
همان روز های آغازین خلقتم ...
پ.ن :*حدیث قدسی
**روایت از امام صادق(علیه السلام): خداوند خطاب به حضرت عیسی (علیه السلام) :یا عیسی کم اطیل النظر و القوم لا یرجعون ... ای عیسی چقدر چشم انتظار بمانم وبندگانم به دامنم برنگردند؟
***حدیث قدسی : عبدی ما انصفنی اذکرک و تنسی ذکری وادعوک الی عبادتی وتذهب الی غیری ( بنده من با من به انصاف رفتار نمیکنی من تو رایادمی کنم وتومرا ازیاد می بری من تو را به بندگی خود می خوانم و تو رو سوی دیگر می کنی ...)
****حدیث قدسی :من در آسمان و زمین نمی گنجم ولی قلب بنده ی مومنم مرا در خود جای می دهد..
- ۹۳/۰۶/۱۳