به وقت اردیبهشت

من همه تو ، تو همه تو ، او همه تو ، ما همه تو...

به وقت اردیبهشت

من همه تو ، تو همه تو ، او همه تو ، ما همه تو...

به وقت اردیبهشت

*هو الانیـــــــس*

پروردگارت نه رهایت کرده و نه تو را فراموش کرده...

(سوره ی ضحی آیه ی 3)

الحمدلله


من بودم و چشمان تو ... نه آتشی و نه گلی









مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۶ مهر ۹۴، ۱۷:۱۶ - فاطمه نظری
    عاالی
نویسندگان

۳ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

دانه دانه

عشق می بارد از چشم هایت

و هرچه می گریی باز هم دلت عشق دارد... چشم هایت عشق دارد... تمام وجودت عشق دارد

آنقدر که تمام نمی شود ...

هیچ گاه تمام نمی شود...

تو مظهر همان عشقی که پایان نداری...

از ازل از آغاز عشق تو بوده و وقتی به دنیا آمدی این عشق عظیم در قلبت جا شد آنقدر قلب تو را خدا بزرگ آفرید

تا این همه عشق درونش جای گیرد ... با بزرگ شدنت با بوسه های شیرین پیامبر...این عشق بزرگ شد و جان گرفت

و آن روز که غوغا کردی در عالم ... این عشق شکوفا شد ...شعله ور شد و به همه جا پاشید ... وحالا ذره ای از زمین یا فضا را

نمی توانم بیابم که در آن عشق تو نباشد ... تو عاشق خدا بودی و خدا آیه آیه برایت بشارت می دهد و تمام جهان را به یادت عاشق می کند

و بهشت را دور تو می سازد و تو دانه دانه عشق می بارد از چشم هایت و هرچه می گریی باز هم دلت عشق دارد چشم هایت عشق دارد

تمام وجودت عشق دارد ... عشق به خدای یگانه ... عشق به یگانه معبود ... به یگانه معشوق عالم...


پ.ن : فرارسیدن ماه محرم را تسلیت می گویم . التماس دعا

  • ن.ب
  • ۲
  • ۰
عطر سوره ی مریم دارد

نگاه پاک تو

وقتی به زمین نگاه میکنی

گل می شکفد

و وقتی آسمان را نگاه میکنی

فرشتگان هول می کنند و برایت وان یکاد می خوانند

و خداوند لبخند میزند به تو


عطر سوره ی نور دارد دست هایت

وقتی چادرت را محکم می گیری

و فرشته ها دست هایت را می بوسند

عطر سوره ی یس دارد

چهره ات

و من می دانم

تو عاشق سوره ی نوری

از چشمانت این را فهمیدم

که آیه آیه ی نور بود

و در هر نفست عطر خوش پاکی می پیچد در خیابان

عطر قرآن می پیچد  در کوچه

و من فهمیده ام باز هم از این مسیر رد شده ای

در میان همهمه ی این شهر

تو شبیه گلبرگ یاسمنی هستی

که واژه به واژه عشق را ادا می کنی

همینگونه بمان

این کوچه و این شهر و این دنیا

به عطر پاکی تو دلبسته اند

و خدا هرروز که از خانه بیرون میروی

نگاهت می کند

و لبخند میزند

و فرشتگان برایت وان یکاد می خوانند ...

وگل ها به تو حسادت می کنند ...

 چون تو  گل سرسبد خدایی ...

همینگونه بمان

زمین با این همه بزرگی اش

به گوشه ی چادر تو آویزان شده

تا نیوفتد ...



  • ن.ب
  • ۳
  • ۰

دلم  شور میزند

کنار گندم ها می نشینم ...

حساب روز ها از دستم در رفته

و من نبودنت را در تمام این روزهای رفته دیده ام

دلم شور میزند...

و به آسمان نگاه می کنم

هنوز آبی است اما

چقدر در روزهای نبودنت پیر شده

دلم شور میزند


باز هم خواب مانده ام


یک صبح جمعه دیگر


دلم شور میزند


زمین غمگین شده است ...


دلم شور میزند